روزهای بیست وَ یک سالگی

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

    امکانات وب

    * بسم الله *

    چون دوست ، دشمن است ؛

    شکایت کجا برم ...

    - هیچوقت فکر نمیکردم مصداق این بیت بشم ...

    غمی هست روی قلبم که داره سنگینی میکنه ، بغضی هم هست که نمیشکنه ...

    و بین همه اینها امان از استیصاال ...

    یعنی موقعی که نمیدونی باید چیکار کنی ؛

    همه کوله بارتو بزاری زمین و بری ، بدون هیچ وابستگی به گذشته ...

    یا اینکه بمونی به امید معجزه ...

    این روزها نیاز دارم با خدا خیلی مفصل حرف بزنم و نقشه زندگیمو باجزئیاتش برام ترسیم کنه ...

    انقددرر پبچیده شده زندگی کردن . مگه نه اینکه ما نسل آخرالزمانیم ؟!

    برا روزهایی که آرامش داشتم چقدر ناشکری کردم ...

    - چقدر آه هست تو نفسهام -

    - ای کاش خدا کاری کند ...

     

    منو درگیرایی ذهنم...
    ما را در سایت منو درگیرایی ذهنم دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : zirederakhtealbalo96 بازدید : 124 تاريخ : شنبه 10 اسفند 1398 ساعت: 6:16