* بسم الله *
چون دوست ، دشمن است ؛
شکایت کجا برم ...
- هیچوقت فکر نمیکردم مصداق این بیت بشم ...
غمی هست روی قلبم که داره سنگینی میکنه ، بغضی هم هست که نمیشکنه ...
و بین همه اینها امان از استیصاال ...
یعنی موقعی که نمیدونی باید چیکار کنی ؛
همه کوله بارتو بزاری زمین و بری ، بدون هیچ وابستگی به گذشته ...
یا اینکه بمونی به امید معجزه ...
این روزها نیاز دارم با خدا خیلی مفصل حرف بزنم و نقشه زندگیمو باجزئیاتش برام ترسیم کنه ...
انقددرر پبچیده شده زندگی کردن . مگه نه اینکه ما نسل آخرالزمانیم ؟!
برا روزهایی که آرامش داشتم چقدر ناشکری کردم ...
- چقدر آه هست تو نفسهام -
- ای کاش خدا کاری کند ...
منو درگیرایی ذهنم...
برچسب : نویسنده : zirederakhtealbalo96 بازدید : 124